بعضیا هستن
بعضیا هستن که تصــــــــادفی وارد زندگی آدم میشن..!!
تکلیف آینده ات باهاشون روشن نیست...
ولی نفســـــــت به نفســــــــشون بنده...
بعضیا هستن که تصــــــــادفی وارد زندگی آدم میشن..!!
تکلیف آینده ات باهاشون روشن نیست...
ولی نفســـــــت به نفســــــــشون بنده...
ما انسانها مثل مداد رنگی هستیم
شاید رنگ مورد علاقه یكدیگر نباشیم
اما روزی برای كامل كردن نقاشیمان دنبال هم خواهیم گشت
حــــرف هایی هستند که...
اگر نگـــویی می میـــــری
اگر بگـــویی می میـــــرند...!
تا ابـــــــد در دلت می ماننــــد
و با تـو زنــــــدگی می کنند
بی آنـــــکه گفته شوند...!
اینجا صدای پا زیاد میشنوم… امــــــــــــــــــــــا هیچکدام تو نیستی…! دلم خوش کرده خودش را به اینکه شاید پا برهنه بیایی
حســــــــ بودنت قشنگ تریـــ ـــ ــن حس دنیاست تو ڪـﮧ باشی .. هر روز را .. نـــ ــــــ ــــ ـــــه! هر ثانیه را .. عشــ ♥ــ ــ ♥ـق است !!
برایم کــَـف زدند ، در آغوشـَـم گرفتند … تایید و تشویقــَـم کردند .. که آخــر فرامــ.ــوشت کــردم … دیگر تا ابـ.َـد بر لـَـبانم لبخنــدی تــَـصنعـی مهمـان است … اما بیــن ِ خــودمـان باشــد …
در اين دنيا سراب محکوم است به پوچي... پرستو محکوم به کوچ کردن...
شمع محکوم به اشک ريختن... خارها محکوم به تنهايي...
روز محکوم به غروب کردن... شب محکوم به رسيدن...
قلب با همه ي پاکي وصداقتش محکوم به دوست داشتن
خدايا : من گمشده ي درياي متلاطم روزگارم و تو بزرگواري !
پس اي خدا! هيچ مي داني که بزرگوار آن است که گمشده اي را به مقصد برساند ؟ تا ابد محتاج ياري تو ، رحمت تو ، توجه تو ، عشق تو ، گذشت تو ، عفو تو ، مهرباني تو ، و در يک کلام ... محتاج توام
هــــر كــاري كـــ ه با عشق و محبت آغاز مي گــردد،
لذتــــــ بخش و سرورآمـــيز استـــــ
امــا عشقي كـــ ه با كار آميختـــ ه شود لذتــ اش بيشتر و مسرتــــــ و سرور آن افزونتــر استــــ
دخترک خنده کنان گفت که چیست راز این حلقه ی زر راز این حلقه که انگشت مرا این چنین تنگ گرفته است به بر راز این حلقه که در چهره ی او اینهمه تابش و رخشندگی است مرد حیران شد و گفت : حلقه ی خوشبختی است ، حلقه ی زندگی است همه گفتند : مبارک باشد
در قلبم درد و رنج امان بریده... تنهایی بی وقفه با گذشت زمان به صورتم سیلی می زند هر لحظه اشکهایم نا امیدانه می چکد بدون تو شبهای من بی انتهاست در دستهایم عشق نیست عشق برایم ممنوع است روحم آرام آرام جدا می شود در این شعر تنهایی آه...عشق از لبهایم فرو می ریزد...
در من
کوچه هاییست که با تو ...
سفرهایی ست که با تو ...
روزهایی ست که با تو ...
شبهایی ست که با تو ...
عاشقانه هایی ست که با تو ... ،
نگشته ام ،
نرفته ام ،
سر نکرده ام ،
آرام نیافته ام ،
نگفته ام .
می بینی چقدر با تو کار دارم !؟!
زودتر بیا مهربان همیشگی ...